به طور صافبِه طُورِ صاف de manière impudique, de manière plate ادامه... de manière impudique, de manière plate تصویر به طور صاف دیکشنری فارسی به فرانسوی
به طور صافبِه طُورِ صاف টাক , সমতলভাবে ادامه... টাক , সমতলভাবে تصویر به طور صاف دیکشنری فارسی به بنگالی
به طور صافبِه طُورِ صاف گنجے طور پر , ہموار طریقے سے ادامه... گنجے طور پر , ہموار طریقے سے تصویر به طور صاف دیکشنری فارسی به اردو
به طور صافبِه طُورِ صاف kel bir şekilde, düz bir şekilde ادامه... kel bir şekilde, düz bir şekilde تصویر به طور صاف دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
به طور صافبِه طُورِ صاف uchi, kwa usawa ادامه... uchi, kwa usawa تصویر به طور صاف دیکشنری فارسی به سواحیلی
به طور صافبِه طُورِ صاف desvergonzadamente, de manera plana ادامه... desvergonzadamente, de manera plana تصویر به طور صاف دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور صافبِه طُورِ صاف лисий , плоско ادامه... лисий , плоско تصویر به طور صاف دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور صافبِه طُورِ صاف careca, de maneira plana ادامه... careca, de maneira plana تصویر به طور صاف دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور صافبِه طُورِ صاف calvo, in modo piatto ادامه... calvo, in modo piatto تصویر به طور صاف دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور صافبِه طُورِ صاف หัวล้าน , อย่างเรียบ ادامه... หัวล้าน , อย่างเรียบ تصویر به طور صاف دیکشنری فارسی به تایلندی
به طور صافبِه طُورِ صاف botak, secara rata ادامه... botak, secara rata تصویر به طور صاف دیکشنری فارسی به اندونزیایی
به طور صافبِه طُورِ صاف गंजे तरीके से , समतल तरीके से ادامه... गंजे तरीके से , समतल तरीके से تصویر به طور صاف دیکشنری فارسی به هندی
به طور صافبِه طُورِ صاف קירח , בצורה שטוחה ادامه... קירח , בצורה שטוחה تصویر به طور صاف دیکشنری فارسی به عبری